سلام و مرحبا!
با شما موافقم، دكتر بايد بيايد به چند دليل ساده و منطقي:
1- در سياست خارجي به جاي اعتمادسازي ميان دولت! هاي غربي، با اتخاذ موضعي جسورانه به بيان حقايق(به ويژه در مورد اسراييل) پرداخته و توانسته به شخصيتي محبوب بين ملت ها! تبديل شود.
2- در مقايسه با دولت هاي پس از جنگ در مسائل كلان مملكتي به جاي مديريت سنتي و سياسي، مديريت علمي و نرم افزاري را به خدمت گرفته و در اين راستا هراسي از عدم راي آوري ندارد.
3- حضور فعال اعضاء كارگزاران در ستادهاي انتخاباتي كانديداهاي احتمالي ديگر به جز او، نشاندهنده تفكريست مبتني بر مبارزه با اختصاصي سازي فرايندهاي اقتصادي در دولت نهم.
4- شدت كار در دولت نهم دو برابر دولت هاي ديگر بوده است كه نشانه دلسوزي واقعي اوست.
5- بر خلاف ديگران به زدوبندهاي مالي ورود نكرده و منافع جمعي را به منافع شخصي ترجيح مي دهد.
6- اوباما كه به توصيه بسياري از انديشمندان آمريكايي و اروپايي قصد دارد روابط با ايران را بهبود بخشد به اذعان فاكس نيوز منتظر رئيس جمهوري ديگر!!! در ايران است كه حضور مجدد دكتر در اين سمت و ايستادگي او در مسائل بين المللي شكست واضحي خواهد بود براي ايالات متحده در هر دو صورت(1- مذاكره؛ 2- عدم مذاكره).
7- سفرهاي سودمند استاني.
و ...
يا علي!